{ خلاصه صفحات 69 تا 74}
1. نابرابری
اینکه در کشوهای جهان سوم، نابرابری اجتماعی در حد بالائی وجود دارد، اطلاع جدیدی نیست. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.
اما ادراک ذهنی از نابرابری مهمتر از نابرابری واقعی است و باعث پیدایش احساس محرومیت نسبی میشود. زیرا مردم تا وقتی از نابرابری خبر ندارند، از آن ناراحت نمیشوند.
قدرت ادارک در زمان شاه با چند اقدام بالا رفت:
· آموزش
برنامه هایی نظیر سپاه دانش و گسترش مدارس باعث شد افراد باسواد طی 20 سال از 15.4 به 47.1 برسد.
تعداد دانشجویان در طی 6 سال از 67 هزار به 154 هزار نفر رسید.
(طبق نظریه گور (Gurr) بین سطح آموزش و انقلاب همبستگی مثبت وجود دارد)
· ارتباطات
طی 10 سال گیرنده های تلوزیون از 3.8 به 69 درصد رسید.
مسافران خارج از کشور از حدود 100 هزار به 550 هزار نفر رسید.
شبکه های جاده ای کشور بیشتر شد و واردات و تولید خودرو افزایش یافت.
حالا مردم با مسافرت به شهرهای بزرگ و خارج از کشور ثروتمندانی که مایل به نمایش ثروت بودند را میدیدند و مردم دیگر فکر نمیکردند "خدا خواسته آنان پولدار شوند" و از خود میپرسیدند چرا من باید اینقدر فقیر و آن شخص اینقدر ثروتمند باشد؟!
ادامه دارد...
74
1-4-4 مقایسه اجتماعی
...
سربازان امریکائی سیاهپوست، مستقر در شمال امریکا، ناراضی تر از سربازان سیاهپوست مستقر در جنوب امریکا بودند. اما این نکته بسیار باعث تعجب بود. زیرا توهینهای نژادپرستانه در ایالت های جنوبی نسبت به سیاهپوستان بیشتر به نظر میرسید و لذا انتظار میرفت که سربازان سیاهپوست در جنوب ناراضی تر باشند. اما پس از بررسی، نتیجه و علت مساله قابل درک شد: زیرا گروه مرجع (reference group) سربازان سیاهپوست را هم محلههای سیاهپوست آنها تشکیل میدادند (یعنی سربازان سیاهپوستدر محیط زندگی خود، همیشه خود را با هممحلههای سیاهپوست خود میسنجیدند). در شمال امریکا، یک سرباز سیاهپوستخود را نسبت به سیاهپوستان آزاد آنجا خیلی محدود و محصور احساس میکند. اما در جنوب امریکا، به علت وضعیت زندگانی سخت و تحت فشار سیاهپوستان، سربازان ساهپوست احساس رضایت مینمودند.
لوفری و دراس و همچنین اولزاک و همکارانش در بررسی رابطه بین سفیدپوستان و سیاهپوستان در امریکا نیز به نتایج مشابهی رسیدند. به این معنی که هرچه امکان مشاهده وضعیت بهتر سفیدپوستان توسط سیاهپوستان بیشتر باشد، امکان مقایسه افزایش مییابد. این مقایسه موجب پیدایش احساس محرومیت نسبی و یا "رقابت" (competition) میگردد که این یک دلیل اصلی نارضایتی و شورش سیاهپوستان می باشد.
مثال دیگری از تجربه نویسنده نیز میتواند، بعد دیگری از این مساله را نشان دهد. یک سیاهپوست اوگاندائی در یک سخنرانی در تالار دانشگاه در آلمان گفت "من از وقتی که به آلمان آمده ام تازه فهمیدم که من چقدر بدبخت بودم و هستم" با اینکه او از بورس تحصیلی استفاده میکرد و وضعیتش نسبت به هموطنانش در اوگاندا بهتر بود. اما علت این احساس بدبختی یا محرومیت نسبی آن بود که گروه مرجع او تا قبل از آمدن به آلمان هموطنانش بودند و او خود را با آنها "مقایسه" میکرد. اما بعد از آمدن به آلمان و "مشاهده" رفاه مردم آنجا و مقایسه خود با آنها، احساس محرومیت نسبی به او دست داده بود. این مساله برای بسیاری از کسانی که از اروپای شرقی (لهستان، آلمان شرقی، چکسلواکی) و بسیاری از نقاط دیگر از جمله ایران به آلمان میآمدند و یا به کشورهای پیشرفته دیگر میروند به وجود می آید.
بنابراین، این فکر که چرا ما باید اینطور فقیر و آنها آنطور ثروتمند باشند، یعنی احساس محرومیت نسبی، وقتی بوجود میآید که انسانها خود را با دیگران مقایسه کنند. اما حالا این سؤال پیش می آید که کی و تحت چه شرایطی انسان خود را با دیگران مقایسه میکند؟ انسان خود را با چیزی که اصلا قابل دسترسی یا در حدود او نباشد، مقایسه نمیکند، بلکه با وضعیتی که به وضعیت او نزدیک است، با انسانها و گروههایی که بر اساس برخی خصوصیات شباهتهایی با او دارند مقایسه میکند. دانشمندان ابعاد این مقایسه را باز هم بیشتر تجزیه کرده اند. هلگه سن و میکلسون نشان دادهاند که انگیزههای افراد برای مقایسه متفاوت است:
* در صورتیکه انگیزه مقایسه شخص، یک ارزیابی از موقعیت خود (Self-evaluation) باشد، یا کسب اطمینان از اینکه در این وضعیت او تنها نیست، در آنصورت انسانها خود را با افراد هم سطح (lateral یا similar) مقایسه میکنند.
* در مواردی که انسان میخواهد روحیه خود را تقویت و یا به دیگران کمک انساندوستانه کند، خود را با افراد کمی پایین تر از خود (Downward یا Worse-off) مقایسه میکند.
* در مواردی که انگیزه انسانها بهبود وضعیت خود (Self-improvement) یا ترس از اینکه از دیگران عقب نباشد یا به اصطلاح ترس از تخریب خود باشد، در آنصورت آنها خود را با افراد کمی بالاتر از خود (Upward یا Better-off) مقایسه میکنند.
نوع آخر مقایسه بالاخص برای تبیین انقلاب حائز اهمیت است.
1-4-5 رشد اقتصادی و پیدایش قشر متوسط
در یک نظام اجتماعی فئودالی که غالبا فقط از دو قشر "بالا" و "پایین" تشکیل شده است، قشر پایین (مردم فقیر و رعایا..) خود را با اربابان خود مقایسه نمیکنند. اما وقتی قشر متوسط مانند یک حلقه اتصال بین دو قشر بالا و پایین بوجود آید، این مقایسه امکان پذیر میشود، آنهم تحت شرایطی که تشریح خواهد شد. لذا ابتدا به بررسی چگونگی پیدایش قشر متوسط خواهیم پرداخت و سپس به نقش آن در فرایند مقایسه اجتماعی که برای جریان انقلاب در ایران یکی از مهمترین متغیرها بود.
قشر متوسط بالاخص وقتی بوجود می آید که سطح آموزش بالا رود و وضعیت درآمد بهبود یابد.
در مورد ایران دیدیم که در سالهای بین 1345 تا 55 تعداد باسوادان و دانشجویان به سرعت افزایش یافته بودند. وضعیت درآمد مردم نیز از آن طریق بهبود یافته بود که ابتدا تولید ناخالص ملی، در پی فروش نفت با قیمت مناسب بطور بی سابقه ای افزایش یافت. این افزایش تولید ناخالص ملی به صورت خطی و ممتد تا سال 1356 (که اولین جرقه انقلاب در شهر قم (19 دی ماه) زده شد و به شهرهای دیگر سرایت کرد) ادامه داشت.
...
رشد اقتصادی مانند بیشتر شرایط مشابه، موجب پیدایش و گسترش قشر متوسط شد. در پی رشد صنعتی و گسترش دستگاه دولت تعداد کارمندان و کارگران افزایش یافتند که تقریبا درآمدهایی قابل مقایسه با کشورهای اروپایی پیشرفته کسب می نمودند.
مثال:
در سال 1353 که مهمترین سال تغییرات در زمان حکومت شاه بوده است، شخصی که با درجه دکتری در دانشگاه به عنوان استادیار استخدام می شد، حقوق ماهیانه ای در حدود 2 هزار مارک آلمان دریافت میکرد، آنهم بدون درآمدهای جنبی نظیر حق التدریس که در ازاء هر ساعت 150 تومان یا 57 مارک (در سال 1353 هر مارک= 2.6 تومان) به او پرداخت میشد. با درآمدهای جانبی حقوق یک استادیار به راحتی به اندازه یک همردیفش در آلمان بود.
در بخش خصوصی نیز علاوه بر احداث کارخانجات تولیدی خصوصی، یک فرایند دیگر در افزایش درآمد قشر پایین و در نتیجه پیدایش قشر متوسط مؤثر بود.
در پی مسافرت های زیاد قشر بالای جامعه به اروپا و امریکا و مشاهده سطح زندگانی آنجا، احساس عقب بودن از غربی ها (احساس محرومیت نسبی) در آنها پرورش یافت. در نتیجه آنها به منظور ارضاء حس خودکم بینی، به داشتن ظواهر آن زندگانی آنهم در بالاترین حد (و حتی پیشی گرفتن از آن) ترغیب می شدند و در پی تهیه لوکس ترین وسائل بر می آمدند، عموما بدون آنکه معنی، کارکرد و فرهنگ آن وسائل را درک کنند.
...
1-4-6 رشد نیاز در قشر متوسط
بدین ترتیب قشر متوسط بوجود آمد و حلقه اتصال بین قشر پایین و قشر بالای جامعه شد و از این طریق امکان مقایسه اجتماعی بین قشرها را از پایین به طرف بالا بوجود آورد. سؤال مهم حالا اینست که چگونه این جریان مقایسه دقیقا روی داد.
...
این جریان در ایران بصورت تجربی نیز تایید شد:
اولا در تحقیقات روستائی،
· در روستاهایی که از نظر ساختاری و رفاهی بهتر تامین و
· از جانب افرادی که از
* سطح تحصیلات بیشتر و
* وضعیت اقتصادی بهتر برخوردار بودند،
نیازهای بیشتری ابراز می شد (م.ش.رفیع پور 1364 ص 289)
ثانیا اقداماتی که در جهت ارضاء یک نیاز خاص انجام میگرفت، آن نیاز را برای مدت کوتاهی ارضاء مینمود، اما پس از مدتی همان نیاز در سطح بالاتر و شدیدتر احساس میشد....
در یک نظام فئودالی که از دو قشر تشکیل شده است، جریان گسترش نیاز عموما فقط در قشر بالا روی می دهد، آنهم بالاخص در پی ارتباط و مقایسه با گروه مرجع در خارج. اگر هم در مواردی در قشر پایین یک پویایی جزئی نیاز اتفاق افتد، در آنصورت این دو جریان پویایی نیاز، هر یک در دوسطح کاملا متفاوت و مجزا از یکدیگر و لذا "غیر قابل مقایسه" با هم انجام میگیرد. اما با پیدایش و رشد قشر متوسط این دو جریان پویائی نیاز به هم وصل می شوند، مانند یک کانالی که دو دریا را به هم متصل می کند.
...
بدین ترتیب جریان نیازآفرینی و احساس نیاز از قشر بالا به پایین، بین تمام اقشار سرایت کرد و احساس محرومیت نسبی گسترش یافت. اما حالا این سؤال مهم مطرح است که چه کسانی بیشتر احساس محرومیت نسبی میکردند و نابرابری را بیشتر ادراک نموده و آنرا منفی ارزیابی می نمودند؟ قشر پایین؟ قطعا کمتر! بلکه کسانی که قدرت ادراک و امکان مشاهده بیشتر نابرابری را داشتند و احساس نیازمندی بیشتر می نمودند.
قبلا گفته شد که احساس نیازمندی ذهنی در رابطه معکوس با نیازمندی عینی است. یعنی هر کس بیشتر دارد، بیشتر میخواهد. بنابراین، بر اساس تئوری نیاز و جریان مقایسه اجتماعی بین قشرها،
· شدت احساس محرومیت، از قشر پایین جامعه به طرف قشر بالا به تدریج بیشتر میشود.
· در صورتیکه وسعت احساس محرومیت نسبی به علت تعداد بیشتر افراد (جمعیت) در قشرهای پایین جهت معکوس، یعنی از بالا به پایین نشان می دهند و در قشرهای پایین بیشتر است.
بنابراین هرچه که وضعیت اقتصادی – اجتماعی افراد بهتر می شد، میزان احساس نابرابری و احساس نارضایتی آنها بیشتر می شد. این فرایند برای قشر متوسط بیشتر صدق میکرد که خود را با قشر بالا مقایسه می نمود. علت نارضایتی قشر متوسط و فعالیتش در انقلاب در این نکته نهفته بود (م.ش. ... که به نقش قشر متوسط اشاره می کند)
· این با تئوری کورپی منطبق است که می گوید: "اگر فاصله و تفاوت قدرت بین دو گروه بسیار زیاد باشد، احتمال بروز تضاد بین آنها کم است. اما اگر این تفاوت شروع به کم شدن کند، احتمال تضاد بیشتر می شود". به همین دلیل احتمال بروز انقلاب عمیق در جوامع فئودالی کم است.
83
... هرچه که وضعیت اقتصادی – اجتماعی افراد بهتر میشد، میزان احساس نابرابری و احساس نارضایتی آنها بیشتر میشد. ...
90
علی شریعتی
1-4-11 قالب بین المللی
· در تاریخ 14 اکتبر 1974 (22 مهر 1353) مجله نیوزویک نوشته بود:
برخی از مشاهده گران (صاحبنظران) واشنگتن، نگران آنند که فروش بی حد اسلحه (به شاه) ممکن است برای ایالات متحده نتیجه معکوس داشته باشد. قدرت شاه در حال افزایش است. ما احتمالا داریم یک غول (شبیه) فرانکن اشتاین می سازیم.
· کتاب پرفروش The Crash of 79"" (سقوط 79 نوشته اردمن) این فکر و احساس خطر امریکا از جانب شاه را –هرچند در قالب یک داستان تخیلی- محسوس تر نمود. این خطر با فعال شدن شاه در سیاست نفت و بالا بردن قیمت آن و عملا درافتادن با غولهای نفتی و بیانات مغرورانه وی بیشتر محسوس شد.
· اما وقتی شاه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر 1976 (1355) مبالغ زیادی جهت تبلیغ برای فورد در مقابل کارتر سرمایه گذاری و از این طریق مستقیما در سیاست امریکا دخالت نمود، عکس العمل کارتر (پس از پیروزیش در انتخابات) مورد انتظار بود. در قالب سیاست "حقوق بشر" ، کارتر انتظار آزادی سیاسی بیشتر خود را از شاه در ایران و تغییرات سیاسی متناسب با آنرا ابراز کرد.
1-4-12 رهبری انقلاب
...
در جریان انقلاب اسلامی 7-1356، تنها شخصی که دارای خصوصیات یک رهبر انقلابی ایده آل (شهامت، رفتار مبارزه جویانه ...) و مورد قبول اکثریت مردم بود، امام بودند که با شهامتی کم نظیر (خاص مردان خدا) از سالها پیش به صورت آشکار، در بیاناتی کوبنده به مبارزه پرداخته و بعدها با وصف سن زیاد، رفتاری مبارزه جویانه و پرانرژی داشتند (من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم) و لذا در حد بالایی منطبق با ارزشهای آن زمان اکثریت مردم بودند.
شاه بسیار مراقب بود که هر شخصیتی که پتانسیل رهبری مردم را داشته باشد از بین ببرد.
امریکایی ها گزینه ای برای بعد از شاه نیافتند و نهایتا بختیار را بعنوان آخرین امید انتخاب کردند.
بدین ترتیب اکثریت قاطع مردم از امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب پیروی میکردند و نقش رهبری ایشان جنبه هنجاری پیدا کرده بود و به عنوان هنجار گسترش یافته بود. بدین معنی که اگر هم کسی قلبا راغب به پیروی از ایشان نبود، جرأت نمیکرد پیروی نکند.
1-4-13 سازماندهی انقلاب
در اوج رابطه منفی کارتر و شاه یک اتفاق غیر قابل تصور و نامتناسب با این رابطه روی داد. ملاقات خانوادگی 24 ساعته جیمی کارتر و همسرش از شاه در 31 دسامبر 1977 (به اصطلاح روز سیلوستر) تا اول ژانویه 1978 (11 دی 1356) در تهران یکی از حرکت های شطرنج بازانه ظریف و حساب شده کارتر بود. انتخاب این زمان (شب ژانویه) که سیاستمداران آنرا با خانواده و نزدیکترین افراد خود در محیطی صمیمانه و برای خوشگذرانی به سر می برند، از جانب با تجربه ترین سیاستمداران نیز حمل بر نزدیکی زیاد جدید واشنگتن و تهران می شد.
شاه و نزدیکانش به خیال خود دیگر از امریکا چراغ سبز برای باقی ماندن بر سر قدرت گرفته بودند و سرمست از این پیروزی یک هفته بعد (18 دی 1356) حملات بر ضد رهبری مذهبی با مقاله وزیر اطلاعات و جهانگردی وقت در یکی از روزنامه ها با جملاتی مستهجن، با بار ارزشی توهین آمیز آغاز شد، غافل از اینکه ملاقات کارتر در شب ژانویه یک حرکت بسیار حساب شده و گول زننده بود. به احتمال زیاد به این دلیل که شاه و زمامدارانی نظیر وی (ملک حسین، ملک حسن، انورالسادات ...) هرگز به این فکر نیفتند که امریکا دوستان زمامدار خود را به تناسب سیاستش، سرنگون می کند. اما این یک امر طبیعی است که منافع ملی امریکا (یا هر کشوری) برای آن کشور مهمتر از دوستی با یک شخص زمامدار است.
در عین حال با وصف این بازی حرکت شطرنجی ظریف امریکا، عنان حوادث و روند رویدادهای انقلاب از کنترل امریکا خارج و به قول کرچکووا (krejcova) انقلاب "قاپیده" شد و به انقلابی عظیم تبدیل شد:
در پی انتشار مقاله توهین آمیز فوق الذکر به امام، چنانچه اکثر خوانندگان می دانند، بلافاصله (19 دی 1356) شورش طلاب قم آغاز و توسط دستگاه نظامی همراه با خونریزی مقابله شد. از اینجا به بعد سازماندهی انقلاب آغاز گردید که از روشهای سنتی و مذهبی همراه با ابزار مدرن استفاده نمود:
1- گسترش اطلاعات و دستورات امام...
ادامه دارد
کانال ایتا
https://eitaa.com/rafipoor
کانال واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JQdNjzwSovQ0EZTBjuJzRU
نکاتی درباره معماری منازل در مناطق جنوب کشور
دبستان دکتر محمود افشار
دبستان هدایت
روش مذاکره قدرتهای بزرگ
سفرنامه قونیه 3
سفرنامه قونیه 2
سفرنامه قونیه
انساندوستی!
رابطه علم و تهذیب نفس
عدم ورود دین داران به عرصه های مهم و پیامدهای آن
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 130
کل بازدید :441729
اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام
رادیو معارف [102]
تفسیر نور [73]
شبکه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [202]
پایگاه آیت الله سیستانی مدظله العالی [136]
پایگاه آیت الله مکارم [193]
پرسمان [101]
مکتب السید محمد باقر المهری [120]
فرهنگستان زبان فارسی [285]
الغدیر(اشکنان) [182]
[آرشیو(10)]
معضلی به نام دانشگاه آزاد
کمک
شب عید
وحدت
سیزده به در...س
بهار من نیامد
9 ربیع
عشق
سفرنامه عمره 1386
. کشکو ل
اشعار
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
فروردین 91
بهمن 90
دی 90
مهر 90
تیر 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
مهر 89
خرداد 89
آبان 88
تیر 88
فروردین 88
بهمن 87
شهریور 87
تیر 86
خرداد 86
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
زمستان 94
تابستان 95
بهار 97
پاییز 97
آب وآتش
یک روحانی
دولت عاشقی(کبوتر بین الحرمین)
تا آسمان
حامد
میثم رشیدی
دانشناپذیر
استاد بابایی(رئیس انجمن قلم حوزه)
منتظرم تاکه اوبرگردد
فانوس
آینه جادو(سید ابوالفضل محمدی)
کیمیای قلم
حدیث نفس
انتظار(محمد علی پناهی )
خلوت دل
نازترین احساس
مکتب امام صادق علیه السلام
گریبان فطرت
مهرستان
کلبه عاشقی
دانلود دانلود نرم افزار و مقاله